۱۳۸۸ آذر ۱۷, سه‌شنبه

گلمو گلم...!! ، گلمو گلم...!! ، این بود گلت..؟؟!!(چرا گل دادنشون انقد دردناک بود..!)

چرا کسایی که روز 16 آذر بشون گل
تقدیم شده(طبق قرار قبلی!)، الان
چشماشون میسوزه؟ یا چرا شل و
پر شدن...؟ برای روشن شدن
ابعاد این فاجعه گلی...!! به تاریخ
مراجعه میشود : آورده اند که


روزی سلطان محمود اردوی!
(پیش از تاجگذاری و آنگاه


که فرمانروای بلدیه بود! ) در


نمایشگاه گل و سنبل بین


الممالکی شرکت کرده بود..! در


شروع مجلس فرستاده بریتانیا با
افتخار اعلان کرد که توانسته اند
زنبق قرمزی تولید کنند که در


صورتی که افراد لباس شخصی به


منظور پر پر کردنش نزدیک


شوند،،بیدرنگ بوق خطرش بصدا


درمیآید..! ودرحالیکه خلایق از این


ابداع شگرف...!!! غرق در حیرت


بودند...به ناگاه والاحضرت از
انتهای سالن


بانگ برآورد که : " فوتینا..!!


چائیدی..!! برادرای ما...ونشونو با


اینا پاک میکنن..! " و بدین گونه


ملت را در بهتی بس عمیق فرو


برد...!! سپس نماینده یانکی ها(در


حالیکه جبونانه از دست سلطان


مهرورز! که از روی کرم و نه چیز


دیگر،، میخواست با او دست


بدهد! فرار میکرد...! ) خود را به


جایگاه رساند و با غروری
مستکبرانه گفت : " ما درخت
هلویی پرورش


داده ایم که در گل رگهایش! ادکلن
جوپ آبی جریان دارد و برگهایش
اورانیوم


4.5%غنی شده! تولید


میکنند...!! که مجددا و در شرایطی
که حضار


در کف این دستاورد عظیم


الگنده! بودند...! سلطان (که به یاد


هلوی از دست رفته خویش،لبخند


تلخی بر صورتش نقش بسته بود


که چهره اش را زیباتر از همیشه


میکرد!!!) فرمودند : " فوتینا..!!


مالیدی..!! برادرا با اون برگها


...ونشونو پاک میکنند..." و نماینده


آمریکای جهانخوار توسط این


فرزند خود رشید خوانده!!


ملت(ملت غزه_مصحح!) بشدت


کنف شد...! و بدین سان سایر


کشورهای مستکبر غربی نیز


تکنولوژی دونشون !!! پاره شد...! تا


این که سرانجام نوبت به شخص


حضرتش رسید... و در وضعیتی که
جماعت انگشت بدهان در انتظار
شاهکارش بودند،، فرمانروا در
حالیکه با


خونسردی دستی به هاله نورش


میکشید (...و همه صندلیها سراپا


گوش شده بودند..!)، با جبروت
تمام فرمایش


از خود در کردند که : " برادرای
خودسر با استفاده از دانش بومی،
گل


کاکتوس با تیغ سه لبه !!! پرورش


داده اند...! حالا هر کدوم از شما
کور و کچلها ! که جرات
داره،،...ونشو


باهاش پاک کنه...!!!


پی نوشت اول :صمد


عبدالمحمود الان تیلیفون زد و گفت


: " بجون خواجه!ما میخواستیم


بتون گل بدیم،ولی دیدیم واسه یه


مرد!!! قباحت داره بیخودی به


کسی گل بده!(مردم حرف


درمیارن..!)مگه کسی که زن دوم


گرفته باشه یا مرده باشه(در


اونصورت به مادرش میدیم)یا


چپرو افتاده باشه گوشه


بیمارستان..!درنتیجه اول زدیم لت


وپارتون کردیم و الان هم قول


مردونه میدم که بیایم عیادت وگل


بیاریم...!بازم خجالت نکش و پشت


سر برادرای مظلوم لباس


شخصی،هی صفحه بذار..! " پی
نوشت دوم : مطلب فوق هیچ


ارتباطی به رئیس جون!گیر محبوب


دولت بعد از نهم ندارد...!!!

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی